«مایرید مگوایر» در سال ١٩٧۶  به‌خاطر حرکت صلح‌آمیزی که در ماجرای جنگ داخلی ایرلند رهبری کرد، برنده  جایزه صلح نوبل شد. مگوایر به‌صراحت فعالیت رسانه‌های غربی را در جهت برهم‌زدن اتحاد بین مردم دنیا (به‌خصوص   در  ایران) می‌داند. وی در جریان سفرش به سوریه که در بحبوحه جنگ انجام شد، به همراه مادر اگنس موفق به آزادسازی ۶۵٠٠نفر از دست شبه‌نظامیان شدند. مایرید مگوایر همچنین درباره استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای ایران نیز اظهارنظر جالبی دارد که در ادامه می‌خوانید. متن زیر حاصل گفتگوی محسن اسلام زاده  ( کارگردان  و مستند ساز ) با وی است.

•••

فقط از صلح حرف بزن؛  دوباره صلح ، دوباره زندگی

نام من مایرید مگوایر است و در  ایرلند شمالی، شهر کلیف با همسر و خانواده‌ام زندگی می‌کنم.

من ۵فرزند و ۶ نوه زیبا دارم. از یک  خانواده کاتولیک مسیحی هستم و در یک خانواده بسیار زیبا بزرگ شده‌ام. 

ما شش خواهر و دو برادر و پدر و مادر  من، در بلفاست غربی، یعنی قسمت کاتولیک شهر بزرگ شدیم. کودکی بسیار شادی داشتیم. خانواده من... پدر و مادرم بسیار مذهبی هستند.

ما بیشتر مشغول مذهب خود بودیم  تا سیاست. این یک مزیت برای ما بود که یک خانواده مذهبی داشته باشیم. گذشته مذهبی... زمانی که ۱۶سالم شد سر کار رفتم و منشی شدم.

کار منشی‌گری را بسیار دوست داشتم. اما عشق اصلی من کار کردن با کودکان بود.

در ایرلند شمالی شاهد تفاوت‌ نژادی  زیادی بودیم. به‌دلایلی بخشی از مردم شمال ایرلند تصمیم گرفتند تا با انگلیس نزدیک باشند و سپس ایرلند تقسیم شد و تبدیل به جمهوری ایرلند شد و همین تقسیم‌بندی‌ها به مناقشه کشید.

واقعا می‌توانستیم بدون خشونت برای  تغییر حرکت کنیم، اما به‌دلایل بسیاری این اتفاق رخ نداد.

 متاسفانه خشونت به خیابان‌های  بلفاست و ایرلند کشیده شد. به دلایل زیادی این خشونت رخ داد. در ١٩۶۹ خشونت شروع شد و تا ١٩۷۶ فرقه‌گرایی و ترس و جدایی را افزایش داد.

این خشونت‌ها همین‌طور باعث  افزایش انفجارها و تیراندازی‌ها شد. دولت انگلیس تلاش کرد تا این مسئله را با قراردادن قوانین اضطراری مثل نظامی‌گری حل کند.

اما این جواب نداد. ارتش انگلیس  مردم را در خیابان به گلوله می‌بست.

اما در ١٩۷۶ دیگر نتوانستیم بیش  از این شاهد خشونت باشیم و باید متوقف می‌شد. از مردم خواستیم برای اعتراض به خیابان‌ها بیایند. هزاران هزارن نفر آمدند تا سعی کنند راه‌حلی صلح‌آمیز برای این مشکل بیابند و موفق شدند. 

در ۱۹۷۶ خانواده من ناخواسته به  درگیری وارد شدند. یکی از خواهران کوچک‌تر من در اوت ۱۹۷۶ با چهار نفر از فرزندان خود به پیاده‌روی رفت. بین ارتش انگلیس و ارتش جمهوری‌خواه ایرلند درگیری خونی بود که ارتش انگلیس شروع به تیراندازی کرد و یک نفر را کشت، چون ایرلندی‌ها به آنان حمله می‌کردند. 

مردی به نام دنی لنن را کشتند که  در حال رانندگی بود. خودروی او به پیاده‌رو رفت و سه فرزند خواهر کوچک من را کشت و تنها مارک جوان زنده ماند. 

در آن روز اسف‌بار در ۷ اوت ١٩۷۶،  چهار نفر زندگی خود را از دست دادند. بعد از این ماجرا، من و زنی به نام بتی ویلیامز و یک خبرنگار جوان به نام کرن مکون از مردم خواستیم که برای صلح از خانه‌های خود بیرون آیند تا خشونت تمام شود.

این پیام ما بود: «خشونت را متوقف  کنید، می‌توانیم راجع به این قضیه صحبت کنیم و مسئله را بدون خشونت حل کنیم.» پاسخی که به آن داده شد عظیم بود.

چون هزاران نفر برای صلح بیرون آمدند و همین حرکت باعث شد تا نوبل صلح به ما تعلق بگیرد.

بعد از آن، خواهر من، رو به بهبود رفت و  سعی کرد زندگی خود را با همسر و فرزند جوان خود مارک دوباره بسازد. او در حین شگفتی دو فرزند زیبای دیگر، دو دختر به دنیا آورد.

اما به‌خاطر ضربه‌ای که به وی وارد شد،  در ژانویه ۱۹۸۰ از دنیا رفت و همسر و سه فرزند خود را تنها گذاشت. من بعدها با همسر او ازدواج کردم و دو پسر به دنیا آوردم.

۵فرزند داشتیم، خوشحال بودیم و  توانستیم خانواده خود را دوباره بسازیم و توانستیم زندگی خود را وقف ساختن دوباره صلح در دنیا کنیم. 

•••

به‌واسطه مناقشات خیابانی در ایرلند و یک حادثه، سه فرزند خواهر شما کشته شدند. سپس شما به‌خاطر اینکه به این مناقشات خیابانی پایان دهید، به مردم گفتید به خیابان‌ها بیایند و به پیاده‌روی صلح بپردازند. این اولین حرکت شما بود. شما جایزه صلح نوبل را گرفتید و این خیلی برای ما مهم است که بدانیم چطور این اتفاق افتاد؟

از زمان جنبش ما تا به حال، کاملا به نقش جوامع مدنی  و ساختن صلح  ایمان دارم. این یک پیوند جاافتاده است. این کاری است که تلاش می‌کنیم، انجام دهیم. در شش ماه بعد از ۷۶ که حرکت خود را شروع کردیم، خشونت ۷۰٪ کاهش یافت و هرگز افزایش نیافت. فکر می‌کنم که ما در یک درگیری عمیق فرقه‌ای، مدنی و سیاسی نشان دادیم که نظامی‌گری، شبه‌نظامی‌گری و جنبش‌های مسلح حلال مشکلات نیست. فقط گفتگو و کنار هم‌بودن در یک جامعه مدنی می‌تواند صلح را به ارمغان بیاورد. به همین دلیل بود که من و بتی ویلیامز جایزه صلح نوبل را بردیم. فکر می‌کنم که به‌عنوان یک برنده جایزه صلح نوبل، دریافت جایزه صلح نوبل برایم یک مزیت بوده و این فرصت را به من داده که داستان خودم را با دیگران در سطح ملی و بین‌المللی در میان بگذارم و از مردم در تلاششان برای رسیدن به صلح حمایت کنم. متوجه شدم که آلفرد نوبل، در وصیت‌نامه خود آنچه درباره مدال نوبل و جایزه نوبل گفته بسیار جالب است زیرا آلفرد نوبل گفته است که می‌خواهد جایزه وی به کسانی داده شود که در جهت از بین رفتن ارتش‌ها تلاش کنند.در شش ماه راهپیمایی‌های زیادی در ایرلند شمالی،  انگلیس و در جنوب ایرلند داشتیم. چرا این همه راهپیمایی برگزار شد؟ چون مردم باید در کنار هم باشند تا از هم و از چیزی نترسند. باید باور داشته باشند که می‌توانند با یکدیگر دوست باشند و می‌توانند صحبت کنند. قسمتی از مشکل ما در ایرلندشمالی ترس از متفاوت‌بودن و قسمت دیگر جامعه است. نیاز داشتیم تا این ترس از متفاوت‌بودن را کنار بگذاریم. زیرا مردم فکر می‌کردند که اگر وارد قسمت دیگر جامعه شوند، برای آن‌ها اتفاقی رخ خواهد داد. چون آنجا منطقه ورود ممنوع است. نیاز داشتیم خیابان‌ها را دوباره به دست بگیریم و بگوییم که این‌ها خیابان‌های ما و جامعه ماست و می‌خواهیم با دیگران دوست شویم. این راهپیمایی‌ها بسیار مهم بود، چون توانستند ترس را تبدیل به عمل کنند. شش ماه این‌کار را کردیم، بسیار موثر بود.

افراد زیادی در ایرلند شمالی در حال تلاش برای  صلح و هستند. در حال تلاش برای رسیدن به برابری و حقوق بشر و عدالت هستند. ما درباره ۴۰سال پیش صحبت می‌کنیم. در آن بحبوحه حرکت بسیار موفق بود. امروز جنبش ما یک سازمان بسیار کوچک است و بر گفتگو در مدرسه و گروه‌های کوچک تمرکز داریم. مردم را در هر جایی که هستند تشویق می‌کنیم تا هر کاری که از دستشان برمی‌آید برای برقراری صلح انجام دهند.

مردم دیگر کشورها را در رسیدن به صلح کمک  می‌کنیم. به‌گونه‌ای تحول یافته‌ایم که فعالیت‌های بین‌المللی بیشتری انجام دهیم، مانند حمایت مردم در غزه وکابل و... ما نقشمان را در حمایت دیگران می‌بینیم.

فکر می‌کنم نظراتی هم درباره اینکه «مشکلی با خشونت و ارتش حل نمی‌شود» داشتید...

بله، باید موسساتی بنا شوند که مشکلات ما را حل  کنند، بدون کشتن یکدیگر و شروع جنگ و بدون ارتش. اگر واقعا می‌خواهیم کشورها و جوامع را تغییر دهیم و به سمت این دید برویم باید از این گروه‌ها حمایت کنیم.

در این  مدت چیزی علیه رئیس جمهور اوباما نگفتم.  او مرد خوبی است و حداکثر تلاش خود را می‌کند اما همچنان از ارتش و نظامی‌گری حمایت می‌کند. ما این را می‌دانیم. فقط فکر می‌کنم که باید صدای مردمی را پررنگ کنیم که می‌گویند باید دنیا طبق حقوق بشر و قوانین بین‌المللی و شرافت ساخته شود. باید روش جدیدی را اتخاذ کنیم چون ارتش جواب نمی‌دهد و دوران جنگ‌ها به پایان رسیده است.

شما با مادر اگنس در سوریه حضور داشتید. این حرکت از کجا شروع شد؟

مادر اگنس دو سال قبل به دیدن ما در بلفاست آمد و از  خانه صلح ما در بلفاست دیدن کرد و گفت که در سوریه چه رخ می‌دهد. او از ما پرسید که امکان رفتن به سوریه را داریم یا نه؟ همچنین از ما دعوت کرد تا هیئتی را به سوریه بفرستیم. بسیار خوشحال شدیم و دعوتشان را پذیرفتیم زیرا می‌خواستیم بدانیم که در سوریه چه رخ می‌دهد؟ ما خبر رسانه‌های غربی را باور نمی‌کردیم و آگاه بودیم که حقیقت را از طریق رسانه نمی‌شنویم، پس به دوستانمان در حرکات صلح‌طلبانه نامه نوشتیم و هیئتی متشکل از ۱۶نفر به‌وجود آوردیم. تمام آن‌ها شیوه خود را داشتند و می‌گفتند که بله، ما فعالان صلح‌طلب هستیم و می‌خواهیم خودمان برویم و از نزدیک ببینیم و سپس برگردیم و مشاهدات خود را بازگو کنیم. پس این حرکت تلاش مادر اگنس و پیتریارک بود که در سال ۲۰۱۳ به سوریه رفتیم.  معتقدم که مادر اگنس و  صلح در سوریه در حرکت خود به حمایت نیاز داشت و به این دلیل او و حرکت مصالحه را لایق دریافت جایزه صلح نوبل معرفی کردم.

او برای من همیشه کسی است که یک‌تنه در  حمایت از سوریه سخن گفت. او با شهامت فراوان در درگیری‌های سوریه سخن گفت. او زندگی خود را به خطر انداخت. این باعث افتخار من است که او را نامزد کرده‌ام.

کمی از شرایط سوریه، در زمانی که به آنجا سفر کردید، برای ما بگویید...

زمانی که در آوریل ۲۰۱۳ به سوریه آمدیم از شدت  رنج مردم، شوک‌زده شدیم. ابتدا لبنان رفتیم و کمپ فلسطینیانی که از سوریه فرار کرده بودند را دیدیم که در اصل فلسطینیانی بودند که از سرزمین مادری خود در فلسطین فرار کرده بودند. داستان‌های آن‌ها را شنیدیم. آن‌ها فرار کردند چون مردان مسلح به شهرشان می‌آمدند و مردم و خانواده آن‌ها را قتل‌عام می‌کردند. اولین چیزی که در سفرمان به اینجا متوجه شدیم، این بود که هزاران هزار مبارز خارجی در این کشور در حال جنگ هستند که به‌خوبی آموزش‌دیده و مسلح هستند، توسط دولت‌های خارجی حمایت می‌شوند و از مرز لبنان، اردن و ترکیه به اینجا آمده‌اند و به شیوه‌های فجیعی در حال کشتن مردم هستند. صدها نفر از آن‌ها آنجا هستند. تکفیری‌ها و سلفی‌ها، ما شوک‌زده شدیم زیرا متوجه شدیم که این یک جنگ نیابتی است که توسط دولت‌های خارج حمایت می‌شود تا دولت سوریه سرنگون شود. این اولین پیام ما بود که هیچ‌گونه دخالت خارجی در مسائل داخلی سوریه نشود و از مسلح‌کردن مبارزان برای واردشدن به این کشور دست بردارند. معتقدم که مداخله خارجی در سوریه باید متوقف شود. هزاران هزار مبارز خارجی در سوریه وجود دارد. آن‌ها از چچن، افغانستان، اروپا و انگلیس می‌آیند. این مبارزان خارجی به‌خوبی مسلح و آموزش‌دیده هستند و دولت‌های خارجی به آن‌ها حقوق می‌دهند. این پول‌ها شامل پولی می‌شود که کنگره آمریکا، انگلیس، فرانسه، قطر و عربستان سعودی برای حمایت از گروه‌های مسلح می‌پردازد. تمام این کشورها از جنبش‌های مسلح در اینجا حمایت کردند. بسیار مهم است که کمک مالی مبارزانی که به اینجا می‌آیند و مردم را می‌کشند، قطع کنند. گروه‌هایی مانند تکفیری‌ها و سلفی‌ها و مبارزان مسلح. ما در لاذقیه بودیم و با زنی ملاقات داشتیم که از روستای کوچک خود در مرز ترکیه فرار کرده بود. او به ما گفت که چگونه مبارزان به مرز آمدند و خانواده آن‌ها را به‌شکل فجیعی به قتل رساندند. این باید متوقف شود. هر روزه از مرز ترکیه تسلیحات به شمال سوریه می‌رسد. کاری باید انجام شود تا این خشونت متوقف شود. در داخل کشور، فقط سوری‌ها می‌توانند نمایندگان سیاسی و رئیس جمهور خود را انتخاب کنند. این حق آن‌هاست. باید این فرصت را به آن‌ها بدهیم تا گفتگو کنند و ببینند چه سوریه‌ای می‌خواهند و چگونه باید بسازند. آن‌ها باید این‌کار را برای خود انجام دهند.

 درباره فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران چه نظری دارید؟  

اینکه ولایت فقیه ایران خیلی واضح گفت که بمب  اتمی، خلاف اسلام است، بسیار مهم است. این گفته بسیار واضح و خوب است. به‌نظرم باید این را نیز بگویند که دیگران مانند اسرائیل که بمب شیمیایی و بمب هسته‌ای دارند، بگوییم که سلاح‌ را از بین ببرند تا صلح در جهان پایدار شود. همین‌طور به آمریکا که بیش از هر کشوری در دنیا بمب دارد. انگلیس خودمان نیز بمب دارد. فرانسه بمب دارد. پاکستان، هند. ما باید به قانون خلع سلاح هسته‌ای پایبند باشیم تا هیچ بمب اتم و سلاح کشتار جمعی در دنیا نباشد، چون بسیار خطرناک است. این بمب‌ها می‌توانند دنیای ما را تخریب کنند. ما می‌خواهیم هزینه‌ای که برای ساخت این سلاح‌های ترسناک صرف می‌شود، صرف مراقبت کودکان از جمله برخورداری آن‌ها از بیمه سلامت و تحصیل شود. هزینه این‌ها باید در کل نیازهای اجتماعی مردم استفاده شود و نه در این سلاح‌های مضحک که به دردی نمی‌خورند.

بمب اتم در ژاپن استفاده شد و رنج و عذاب عظیمی به  وجود آورد. ما دو جنگ جهانی را پشت سر گذاشته‌ایم. مردم را با گاز خفه کردند و می‌دانم که مردان، زنان و سربازان بسیاری در ایران شیمیایی شدند و مردند. بسیار رنج و عذاب کشیدند و رنج آنان تا به امروز ادامه دارد. سلاح‌های کشتار جمعی در گذشته رنج و عذاب بسیاری را ایجاد کرد. مهم است که از تاریخ درس بگیریم تا اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم. باید بدانیم زمانی که این سلاح‌ها استفاده شده چه رخ داده است. 

•••

با وجود مذاهب مختلف می‌توانیم اشتراکات زیادی پیدا کنیم؛
 امروز به روحیه زینب(س) نیاز داریم

خیلی خوشحال شدم که این حرم شیعی را اینجا  در دمشق زیارت کنم. زینب(س) با اینکه خانواده خود را از دست داد اما روح بزرگی داشت. خوشحال شدم که توانستم حرم زینب(س) را ببینم. مکان زیبایی برای عبادت بود.

زینب، زن صلح، بخشش و مقاومت و عشق بود.  او اسوه بی‌نظیری برای زنان و مردان مسلمان در دنیاست. چون امروزه به این روحیه در دنیا نیاز داریم. من در خانواده‌ای مذهبی بودم که حضرت مریم (س) اسوه ما بود.

ما نیز به حرم می‌رفتیم تا عبادت کنیم و زیارت  کنیم. دوست‌داشتنی بود. روحیه صلح را در حرم زینب(س) حس کردم. فکر می‌کنم که مهم است به خاطر بسپاریم که ما با اینکه مذاهب مختلف داریم، به همین واسطه می‌توانیم نقاط مشترک و اتحاد بیشتری از نقاط اختلاف داشته باشیم. به زیارت می‌رویم و تمام این چیزهای دوست‌داشتنی می‌تواند ما را به‌عنوان بشریت با هم متحد ‌کند. هر چند مذاهب مختلفی داریم اما نقاط مشترک زیادی داریم و می‌توانیم با یکدیگر صحبت کنیم.

من از بودن در کنار دوستان مسلمانم لذت می‌برم.  در سفرهای زیادی با مسلمانان بودم و از غنای روحی عبادت آن‌ها تاثیر گرفته‌ام. فکر می‌کنم که کنار هم‌بودن و صحبت‌کردن و انتقال این غنای روحی در فرهنگمان یک افتخار بزرگ است. ما به عقیده دیگر سنت‌ها و عقاید احترام می‌گذاریم. می‌دانیم که آن‌ها نیز به عقیده و سنت ما احترام می‌گذارند. 

اما چیزی که ما را متحد می‌کند، این است که آن  نور خداوند در همه ما وجود دارد. همه چیز، عشق، محبت و بخشش است. زمانی که مردم به اعمال دینی خود می‌پردازند در واقع به همدیگر احترام می‌گذارند. این ما را در این جهان رمزآلود کنار هم می‌آورد. ما همه یکی هستیم.

•••

ایران می‌تواند رهبر بزرگی برای کشورهای منطقه باشد؛
ابرقدرت‌ها می‌خواهند ما را از هم جدا کنند

فکر می‌کنم در دنیای امروز بسیار مهم است که  دست دوستی به‌سوی کشورها دراز کنیم و بین ملت‌ها صلح ایجاد کنیم. زمانی که رئیس جمهور ایران درباره صلح صحبت می‌کند و دست دوستی دراز می‌کند ما آن را می‌گیریم.

سال گذشته که سوریه بودم با برخی ایرانیان  دیدار کردیم و آن‌ها گفتند، آیا مایلی به ایران سفر کنی؟ گفتم من عاشق سفر به ایران هستم. خیلی وقت است که می‌خواستم به ایران سفر کنم. همچنین مادر اگنس گفته بود که به ایران می‌آید و می‌توانستم به او ملحق شوم. 

سپس از طرف اتحادیه امت واحده دعوت‌نامه‌ای  از تهران دریافت کردیم. بسیار خوشحال بودیم و می‌خواستیم به ایران بیاییم. فکر می‌کنم که در جهان امروز این مسئله بسیار مهم است چون ابرقدرت‌ها می‌خواهند ما را از هم جدا کنند. نمی‌خواهند با هم دوست باشیم، می‌خواهند از این دوستی بترسیم و با زندگی مردم سیاست‌بازی می‌کنند.

اما مسئله مهم این است که ما مردم دنیا اجازه  ندهیم که از مردم کشوری در کشورشان چهره بد و شوم ساخته شود. فکر می‌کنم که رسانه‌های غربی هیچ کمکی به ما در ازبین‌بردن این فاصله نمی‌کنند. موزه صلح در تهران برای من بسیار تاثیرگذار بود.

ما تراژدی نظامی‌گری و جنگ و تاثیر این‌ها  بر بشریت در گذشته را آنجا مشاهده کردیم. باید به فریاد کسانی که رنج کشیده‌اند گوش دهیم اما باید برای ساختن صلح و گذشت تلاش کنیم تا در آینده دیگر خشونت و جنگی نباشد.

ایران می‌تواند رهبر بزرگی برای کشورهای دیگر  در منطقه غرب آسیا باشد و به صلح دست یابد تا به‌وسیله برقراری پیوند دوستی مشکلات را بدون نظامی‌گری و جنگ حل کند. 

خبرنگار: محسن اسلام زاده  / هادی ذالکی
منبع: شهرآرا