سفری دو ماهه برای تهیه مستند از مظلومیت مسلمانان میانمار برای انعکاس دردهای مسلمانانی که تنها به جرم مسلمانی مجبور به کوچ می‌شوند.

دولت میانمار شرایط زندگی و قوانین شهروندی را به قدری برای مردم روهینگیا (مسلمانان استان راخین) سخت می‌کند که اگر از قتل‌عام جان سالم به در بردند، خود اقدام به ترک خانه خود کنند. جوانان اگر بتوانند خانواده‌های خود را همراه می‌برند و اگر نتوانند، زنان و کودکان و کهن‌سالان را ترک کرده و خود به دنبال سرنوشتی نامعلوم، از طریق جنگل به مناطق مرزی می‌گریزند.

اما در ماه‌های اخیر به دلیل افزایش کشتارها و فشار بر مردم مسلمان منطقه، سیل آوارگان به سمت بنگلادش روی می‌آورند؛ اما پلیس مرزبانی کشور بنگلادش از ورود مهاجرانی که به صورت غیرقانونی قصد ورود به این کشور را دارند، جلوگیری و به سمت آن‌ها تیراندازی می‌کند. تعداد زیادی از قایق‌های حامل آوارگان روهینگایی بین مرز بنگلادش و میانمار سرگردان مانده و مسافرانشان با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند.

تعداد زیادی از مردم میانمار در اثر درگیری‌های شمال این کشور به چین و هند پناه برده‌اند و عده‌ای از شرق به کشور تایلند. مسلمانان بخش غربی که ساکن استان راخین هستند از طریق رودخانه «نَف» که تنها مرز بین میانمار و بنگلادش است به این کشور گریخته‌اند. دولت چین تعداد 30 هزار نفر از این پناهندگان را به مناطق بحرانی بازگردانده و تایلند نیز از ورود آن‌ها جلوگیری می‌کند. بنگلادش هم که بین همسایگان میانمار بیش‌ترین سهم از پذیرش آوارگان را دارد، با مشکلات عدیده‌ای روبرو است مانع ورود بیشتر از حد آن‌ها می‌شود.

با این وجود تعداد زیادی از این آوارگان با شرایط بسیار سخت و با شنا کردن خود و نزدیکانشان را به داخل مرزهای بنگلادش می‌رسانند و با شرایطی نه چندان بهتر از میانمار، آنجا برای زنده ماندن تلاش می‌کنند. کشوری که آنجا هم کسی پذیرایشان نیست و آوارگی ادامه دارد؛ و این درد بدترین دردهاست؛ درد بی سرزمینی. انسانی که تابعیت هیچ کشوری را ندارد. دولت و بوداییان میانمار به جرم بنگلادشی بودن و بنگلادش نیز به عنوان مهاجرین غیرقانونی آن‌ها را بیرون می‌کنند.

حدود 19 کمپ ثبت‌شده آوارگان و تعداد زیادی افراد بی‌سرپناه، متکدی و کارگر میانماری در بنگلادش وجود دارد. نام «روهینگیا» در (کشور فقیر) بنگلادش مترادف با بدبختی است. تعدادی از این آوارگان در حاشیه شهرها و مناطق دورافتاده و جنگلی برای ادامه زندگی دست به هر کاری می‌زنند. پلیس بنگلادش هم گاهی شب‌ها به اردوگاه‌های این آوارگان رفته و زنان و دختران آن‌ها را با خود می‌برد و مرد میانماری تنها می‌تواند نظاره‌گر باشد، چون یک مهاجر غیرقانونی است.

وضعیت زندگی در اردوگاه‌های آوارگان هیچ مزیتی بر مرگ ندارد. شبه کلبه‌هایی که در گرما مانند گلخانه می‌شوند و نه به خوبی از باران جلوگیری می‌کنند. زندگی 17‌هزار نفر در منطقه‌ای محدود با وضعیت بهداشتی به شدت نامناسب، نبود امکانات بهداشتی شرایط را برای هر بیننده به حدی اسفبار جلوه می‌دهد، که در نگاه اول می‌فهمد آن‌ها که به زندگی در چنین شرایطی تن داده‌اند، بی‌شک از جهنمی گریخته‌اند.

مردان «روهینگیا» در میانمار سوزانده و قطعه‌قطعه می‌شوند و زنان هم مورد تجاوز قرار می‌گیرند. کودکانشان نیز سرنوشتی جز این ندارند. مسجدهایشان تخریب ، املاکشان تصاحب می‌شود و این انسان دیگر هیچ شرافتی برایش نمانده که حقوق خود را مطالبه کند.

این جنایات هیچ‌گاه از نظر سازمان‌های بین‌المللی و کشورهایی ابرقدرت مخفی نبوده است. شاید از نظر سازمان ملل، دیدبان حقوق بشر و کشورهای مدعی دفاع از حقوق بشر «روهینگیا» بشر نباشند.

از طرف دیگر کشورهای مسلمان با سکوت خود به ادامه این روند کمک می‌کنند. تعدادی هم به دنبال بهره‌برداری مقاصد خود از این فاجعه هستند. سیاست خارجه کشور ما نیز تاکنون موضع درخور شأنی نگرفته و هنوز موضوع را به دیده تردید می‌نگرد.

در نهایت اصلی‌ترین نیاز مسلمانان مظلوم میانمار حق شهروندی و به رسمیت شناختن حقوق مسلمانان در کشور میانمار است. که باید از سوی مردم و کشورهای آزادی‌خواه مطالبه و پیگیری شود. حقی که حتی بر کمک‌های غذایی و بهداشتی و نیازهای اولیه ارجحیت دارد.