امریکن آیدل (به انگلیسی: American Idol) برنامه‌ای تلویزیونی، محصول شبکه تلویزیونی فاکس آمریکا و به سازندگی سایمون فولر است. این برنامه در یازده ژوئن ۲۰۰۲ به منظور جستجوی ستاره جدید موسیقی آغاز شد و تاکنون به عنوان یکی از برنامه‌های پرمخاطب ادامه دارد. و بر پایه رتبه‌بندی "نیلسن" از سال ۲۰۰۲ تاکنون، یکی از محبوب‌ترین برنامه‌ها در تاریخ تلویزیون آمریکا محسوب می‌شود. هدف این برنامه کشف بهترین خواننده در این کشور بر پایه رای بینندگان است. 1

عرب آیدل (به عربی: آراب أیدول)، (به انگلیسی: Arab Idol) یک برنامه تلویزیونی عرب زبان است که از روی برنامه بریتانیایی پاپ آیدل از سال 2011 از شبکه MBC1 پخش می‌شود.2

File:Countries with Idol series.svg

کشورهایی که با رنگ آبی مشخص شده اند نسخه‌های مخصوص به خود را از برنامه آیدل دارند و کشورهایی که با رنگ سبز مشخص شده‌اند برنامه‌ آیدل مشترک با یک یا چند کشور دیگر اجرا می‌کنند.

کشورهایی که نسخه‌ای از برنامه idols را اجرا کردند، از جمله:

ارمنستان، استرالیا، بنگلادش، بلژیک، برزیل، بلغارستان، کلمبیا، کانادا، چین، کرواسی، جمهوری چک، دانمارک، استونی، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، ایسلند، هند، اندونزی، قزاقستان، مقدونیه، مالزی، هلند، نیوزلند، نیجریه، نروژ، پاکستان، فیلیپین، لهستان، پرتغال، پورتوریکو، روسیه، سنگاپور، سلواکی، آفریقای جنوبی، سوئد، ترکیه، ویتنام و...

Idol Puerto Rico.png

و نسخه‌های چندملیتی idols نیز از این قرارند:

جهان، آسیا،‌ کشورهای عربی، جمهوری چک و اسلواکی، آفریقای شرقی، آمریکای لاتین، صربستان و مونتنگرو و مقدونیه، آفریقای غربی و...

شوهای دیگر با همین ساختار:

آیدل کودکان idols kids و...

لازم به ذکر است کشورهایی که نام آنها برده نشد برنامه‌های مختلفی با ساختار آیدل و نامی متفاوتدارند، از جمله ژاپن، اسرائیل، افغانستان و برنامه‌هایی مشابه در شبکه‌های فارسی زبان خارج از ایران از جمله «Googoosh music academy» و «Next Persian Star» برای فارسی‌زبانان اجرا می‌شود.


آیدل در زبان انگلیسی:

idol

بت، صنم، خدای دروغی، مجسمه، لاف زن، دغل باز، سفسطه، وابسته به خدایان دروغی و بت‌ها، صنم، معبود

روانشناسی: بت

فقه: بت، وثن

English Definition

1) Count Noun

An idol is someone such as a film star or pop star, who is greatly admir or loved by the public.

...young pop idols

... ستاره جوان پاپ

2) count noun

An idol is also a statue that is worshipped by people who belive that it is a god.

Hindus claim that an idol of Rama Miraculously appeared inside the mosque.

هندوها ادعا کردند که یک بت از راما به طور معجزه‌آسایی در یک مسجد ظاهر شد.

Synonyms

idol noun

1) pagans worshipping idols

مشرکان بت‌ها را می‌پرستند

icon, god, false god, effigy, image, graven image,fetish, likeness.

2) the singer is the idol of teenagers

فلان خواننده بت نوجوانان است

hero, heroine, favourite, darling, beloved, pet, apple of one's eye, blue-eyed boy/girl, star, superstar;

Informal: pin-up.

Collocations

idol noun

ADJ.

film, football, pop, rock, sports, etc. | teen teenage by this time pitt had become a teenage idol.

فیلم، فوتبال، پاپ، راک، ورزش‌ها و... | جوان نوجوان در این زمان پیت بت نوجوانان شده است.

VERB + IDOL

make (sb) teenagers made dean their idol. The film made an idol of her.


در زبان انگلیسی برای کلمه idol این معانی آمده است: بت، صنم، معبود و خدای دروغین...

بت‌هایی که دیگر نه مجسمه‌های سنگی و چوبی، بلکه خدایانی دو پا و حیواناتی ناطق3 هستند. حیواناتی که ممیزه‌شان نه «منطق»، بلکه چهره، اندام، صدا و قدرت دامن زدن به وهم است. انسان‌هایی که پرستیده می‌شوند و جایگاه‌شان نه بت‌کده و معبد، بلکه دل‌های میلیاردها جوان و نوجوان است.

تمدن اومانیستی4 غرب دیگر شرک خود را پنهان نمی‌کند و نام «بت‌ها» را بر روی این شوی تلویزیونی‌ می‌گذارد و جهان اسلام (آمریکایی) نیز برای هر چه مدرن‌تر شدن نام «بت‌های عرب» را بر روی برنامه‌ای عربی می‌گذارد.

وقتی که ابراهیم (ع) خانه کعبه را به عنوان قبله یکتاپرستی بنا نهاد، سال‌ها پس از او شیطان بت‌هایی را که همو شکسته بود، دوباره زنده کرد و این‌بار به دل خانه کعبه برد. و طواف دور کعبه را به عملی مشرکانه بدل کرد.

و محمد (ص) پیامبر رحمت آمد تا دوباره بت‌ها را بشکند و کعبه را از لوث وجود خدایان دروغین پاک کند و انسان را از جاهلیتی که در تمام عالم گسترده شده بود برهاند.

همانطور که در دیالوگ معروف ابوسفیان در فیلم الرسالة آمد: «محمد (ص) از قلب ها وارد میشه، نه از درها.... و این ورودی جاودانه است»

و شیطان نیز به این نکته پی برد و امروز بت‌ها را به دل مردم می‌برد تا شکستن آن نیز کار دشوارتری شود.


پی‌نوشت:

  1. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D9%86_%D8%A2%DB%8C%D8%AF%D9%84
  2. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B1%D8%A8_%D8%A2%DB%8C%D8%AF%D9%84
  3. مشهورترین تعریف فلسفی آن است که ارسطو بیان کرد؛ ماهیت انسان «حیوان ناطق» است. | انسان‌شناسی فلسفی، ترجمه علیرضا غفاری
  4. Humanistic